تب خونريزي دهنده كريمه كنگو

تب خونريزي دهنده كريمه كنگو توسط ويروسي از خانواده  بونیاویریرده و جنس نايروويروس ايجاد مي شود، اين بيماري در مناطق اندميك توسط كنه ها(جنس  آرگاسیده یا  ايكسوديده) ،تماس با دام هاي آلوده و افراد بيمار به ديگران انتقال ميشود. از 20 گونه ايكسوديده، جنس هيالوما به علت تمايل به خونخواري از انسان، مهم تر از گونه هاي ديگر مي باشد. تب خونريزي دهنده كريمه كنگو گرچه يك بيماري زئونوز است، ولي موارد تك گير و طغيان هايي از اين بيماري، انسانها را نيز درگير كرده است. اين بيماري براي اولين بار در سال 1944 در كريمه روسيه مشاهده گرديد ، سپس در سال 1956 موارد مشابه آن در كنگو مشاهده شد. در سال 1969 مشخص گرديد عامل اين دو بيماري يك ويروس است. اين بيماري در بعضي از كشورهاي آفريقايي، اروپايي و آسيايي نيز به صورت اندميك وجود دارد و طغيان هايي از اين بيماري در كوزوو، آلباني، جنوب آفريقا، پاكستان ، عربستان سعودي ، امارات متحده عربي، كويت ، عراق  و در ايران از سالها قبل در مناطق سراب و اردبيل به نام حصبه گزارش شده است.در بررسي به عمل آمده به وسيله ايزدي و همكارانش، 7 نمونه از 297 نمونه گرفته شده از ساكنين استان سيستان و بلوچستان، از نظر تست  ELISA IgG بر عليه تب خونريزي دهنده كريمه كنگو مثبت بودند.در مطالعه داوري در سال 1384  در شهرستان قاين از نظر سرولوژيكي حدود 79 % گوسفندان داراي آنتي بادي IgG مثبت عليه تب خونريزي دهنده كريمه كنگو بودند و آلودگي در كنه ها نيز به میزان 1/6% گزارش شد.

مراحل تظاهرات باليني كلاسيك تب خونريزي دهنده كريمه كنگو

 1.  مرحله دوره كمون كه بستگي به راه ورود ويروس دارد.در اين مرحله پس از گزش كنه، دوره كمون معمولاً یک تا سه روز و حداکثر به نه روز می رسد دوره كمون در پي تماس با بافت ها يا خون آلوده معمولاً پنج تا شش روز می باشد و در يك مورد حداكثر سیزده روز مي رسد

2. مرحله قبل از خونريزي كه شروع علائم ناگهاني است و حدود1-7 روز طول مي كشد.در اين دوره حال عمومي بد، ضعف، تحريك پذيري، سردرد شديد، تب، لرز، درد عضلاني به خصوص در پاها، گيجي، بي اشتهايي ، درد و سفتي گردن، درد چشم، ترس از نور اتفاق مي افتد. ممكن است حالت تهوع، استفراغ بدون ارتباط با غذا خوردن، گلودرد و احتقان ملتحمه در اوايل بيماري وجود داشته باشد كه گاهي با اسهال، درد شكم و كاهش اشتها همراه است. بيماران ممكن است تغييرات خلقي را از حالت تهاجمي تا بي تفاوتي تجربه كنند. لكوپني همراه با لنفوپني و ترومبوسيتوپني نیز شایع است. در اين مرحله ممكن است برافروختگي، پرخوني حلق، ضايعات پوستي در قفسه سينه وملتحمه و انانتم هايخونريزي دهنده در كام نرم،اوولا، حلق و پتشي هايي كه از تنه به تمام بدن انتشار مي يابند و پورپوراهاي گسترده نيز ديده شود.

3. مرحله خونريزي، مرحله كوتاهي است كه به سرعت رخ می دهد و معمولا یک تا 10 روز طول می کشد در اين بيمار فوت مي كند.

 

برگرفته از مقاله عابدين ثقفي پور و همکاران مجله علوم پزشکی قم تابستان 91

 

آفلاتوکسین M1

آفلاتوکسین ها از عوامل آلوده کننده مواد غذایی هستند که طی فرایند تولید، برداشت، ذخیره و تغذیه مواد غذایی آلوده، ایجاد می شوند و اثرات سرطانزایی بسیار قوی دارند. این متابولیت های ثانویه سمی عمدا توسط قارچ های آسپرژیلوس فلاووس، آسپرژیلوس پارازیتیکوس و آسپرژیلوس نومینوس تولید شده و در اکثر محصولات گیاهی نظیر بادام زمینی، پسته، سویا، نارگیل، برنج، ذرت و گندم یافت می شوند. زمانی که حیوان جیره غذایی آلوده به آفلاتوکسین B1 را مصرف می کند، این توکسین در کبد متابولیزه شده و به صورت آفلاتوکسین M1 از شیر ، ادرار و مدفوع حیوان خارج می گردد. محصولات لبنی از غذاهای اصلی انسان بخصوص کودکان محسوب می شود و مصرف محصولات آلوده عوارض شدیدی برای کودکان نسبت به بزرگسالان به همراه دارد. آفلاتوکسین M1 طی حرارت ناشی از پاستوریزاسیون و اتوکلاو از بین نمی رود و سلول هدف این سم کبد بوده و مصرف بیش از حد آفلاتوکسین سبب ایجاد سرطان کبد می شود. آلودگی با آفلاتوکسین بر اساس منطقه جغرافیایی، کشور و فصول مختلف می تواند متفاوت باشد. کمیته اروپایی غذایی کودکس، ماکسیمم میزان آفلاتوکسین را در محصولات لبنی  ng/l  50و در کودکان نصف این میزان تعیین کرده است. از روش های مختلفی از جمله کروماتوگرافی لایه نازک(TLC)، کروماتوگرافی مایع(LC)، گاز کروماتوگرافی ، HPLC  و الایزا برای سنجش آفلاتوکسین ها می توان استفاده نمود. تکنیک الایزا بر اساس تقابل آنتی ژن- آنتی بادی به علت حساسیت بالا، سرعت زیاد و بررسی حجم بالای نمونه ها روشی کار آمد برای سنجش آفلاتوکسین ها محسوب می شود.

محصولات لبنی در تابستان آلودگی کمتری نسبت به زمستان دارند و نگهداری نامناسب جیره غذایی دام ها می تواند سبب رشد کپک ها و در نتیجه تولید آفلاتوکسین گردد و از آنجایی که آفلاتوکسین طی فرایند پاستوریزاسیون، اتوکلاو و پروسه های تولید ماست و پنیر از بین نمی رود، لذا لازم است تدابیر لازم جهت کاشت، برداشت و ذخیره مناسب غلات به عمل آید. طی مطالعه Akkaya و همکاران در ترکیه میزان آفلاتوکسین M1 در 177 نمونه ماست (104 ماست معمولی،21ماست میوه ای و 52 ماست چکیده)به کمک روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت، که میزان آفلاتوکسین M1در ماست های معمولی ng/kg  100 در ماست های چکیده ng/kg 150 و در ماست معمولی نرمال بود. در مطالعه دیگر در ترکیه  Gubry وهمکاران از39 نمونه پنیر و 40 نمونه ماست که بطور تصادفی از سوپر مارکت ها جمع آوری شده بود برای سنجش میزان آفلاتوکسین M1 با روش الایزا استفاده کردند و در 11 پنیر آلوده، رنج  ng/kg 20/78-44/188 و در 22 ماست آلوده رنج آلودگی ng/kg 61/61- 64/365 مشاهده کردند. در پرتغال Martins و همکاران 96 ماست محلی را از نظر وجود آفلاتوکسین به روش HPLC مورد سنجش قرار دادند که در 18 نمونه ماست رنج آلودگی از  ng/kg 19-98 متغیر بود.در طی مطالعه Mehmet  110نمونه شیر در ترکیه از نظر وجود آفلاتوکسین M1 مورد بررسی قرار گرفتند که 54/84% نمونه ها دارای آلودگی بودند. همچنین طی مطالعه  Russiو همکاران طی دو دوره میزان آفلاتوکسین M1 در نمونه های شیر مورد ارزیابی قرار گرفت که طی دوره اول 4/85% و دوره دوم 6/79% شیر های پاستوریزه به آفلاتوکسین M1آلوده بودند.  طی مطالعهKursat    و همکارانش در ترکیه 127 نمونه پنیر سفید با استفاده از آزمون الایزا مورد سنجش قرار گرفتند که 36(3/28%) نمونه بالاتر از حد استاندارد به آفلاتوکسین M1 آلوده بودند.

اگرچه پیشگیری آفلاتوکسین در جیره غذایی قبل برداشت به علت رطوبت بالا مشکل است، ولی با ذخیره مناسب محصولات می توان به نتیجه مطلوب رسید. گرایش فصلی آلودگی آفلاتوکسین M1در محصولات لبنی، با میزان کم در تابستان و میزان زیاد در زمستان قابل توجه است. چرا که در فصل سرما دام ها بیشتر کنسانتره مصرف می کنند ولی در فصول گرما به چراگاهها می روند. با توجه به اینکه آفلاتوکسین طی فرایند های پاستوریزه و حرارت نابود نمی شود جلوگیری از آلودگی غذایی دام های شیری به کپک ها و در نتیجه تولید سم توسط آنها یکی از اقدامات پیشگیری به حساب می آید.